آموزشگاه مدرس خوب با بیش از 11 سال تجربه در زمینه تدریس خصوصی و مشاوره تحصیلی با همکاری اساتید دانشگاه، دبیران رسمی آموزش و پرورش و مشاوران تحصیلی متخصص در زمینه تدریس و مشاوره تحصیلی با جدیدترین متد های آموزشی آماده ارائه خدمات به شما دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد.
خبرنامه
براي اطلاع از آپدیت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به
ايميل شما ارسال شود
روزهای اول ورود به دبستان از لحاظ روانی اهمیت فوقالعادهای دارد. اگر اولین برخورد کودک با مدرسه خوب و صحیح انجام گیرد موجبات ذوق و شوق او را فراهم میکند و اگر بد انجام شود میتواند منشأ تنفر از دبستان و تحصیل، اضطراب، ترس و امثال آن شود. وقتی که کودک برای اولین بار از محیط خانواده به دبستان سپرده میشود محیط دبستان را بسیار متفاوت از محیط خانه میبیند به خصوص کودکانی که پیش از این به پیشدبستانی نرفته و دوره آمادگی را ندیدهاند.
اگر مقدمات رفتن به دبستان پیش از رفتن به دبستان خوب فراهم شده باشد، رفتن به مدرسه موفقیتآمیز خواهد بود.
خوب است والدین پیش از فرستادن فرزندشان به مدرسه و آغاز تعلیم و تربیت رسمی حداقل نکات زیر را در نظر داشته باشند:
کافی بودن استراحت و خواب:
برنامه خواب فرزندتان را طوری تنظیم کنید تا به موقع و به اندازه کافی بخوابد، هشت تا 10 ساعت خواب برای دانشآموزان کلاس اول ابتدایی توصیه میشود.
تغذیه: مصرف غذا در وعدههای مشخص برای رشد و نمو کودکان حایز اهمیت است این وعدهها شامل سه وعده اصلی (صبحانه، ناهار و شام) و دو یا سه میانوعده است. دانشآموزی که صبحانه کافی و مناسب نخورده باشد و در مدرسه از تنقلات کمارزش غذایی مانند چیپس، پفک و ... استفاده کند اشتهای خوردن غذای سالم را از دست میدهد و در نتیجه در رشد آموزشی و تربیتی با مشکل مواجه میشود.
لباس و پوشش:
شیوه پوشیدن لباس، بستن بند کفش و دکمه و زیپ را به او بیاموزید. استفاده از لباسهای گرم در فصل زمستان و لباسهای نخی با رنگهای روشن را در فصل تابستان به او توصیه و تاکید نمایید. کیف مدرسه:
یکی از علتهای کمردرد، استفاده از کولهپشتی نامناسب است که موجب میشود بسیاری از دانشآموزان از کمردرد رنج ببرند. اگر کولهپشتی سنگین باشد سر و تنه را به جلو خم میکند و روی عضلات پشت و کمر فشار میآورد و موجب درد در ناحیه کمر میشود. کولهپشتی مناسب باید دارای دو بند پهن باشد که از روی شانهها عبور کند. پهنای کوله نباید از پهنای بدن بیشتر باشد. استفاده از کولهپشتیهایی با بند کمری و یا سینهای برای توزیع وزن کوله در بدن مناسبتر است.
سرویس مدرسه:
اگر فرزندتان با سرویس به مدرسه میرود به موقع در محلی که سوار میشود آماده باشید و به او بیاموزید که از شوخی و سر و صدا در داخل سرویس خودداری کند و هنگام سوار و پیاده شدن عجله نکند. نکات بهداشتی:
به فرزند خود بیاموزید که برای پیشگیری از بیماریهای مسری از وسایل شخصی (لیوان، دستمال، مسواک، شانه) خود استفاده کند.
به او یادآوری کنید که پیش از غذا و پس از توالت دستهایش را با آب و صابون بشوید. کودکان خود را عادت دهید که هرگز از فروشندگان دورهگرد مواد خوراکی نخرند. برای صرف غذای میان روز فرزند خود بهتر است از میوههای فصل و یا مواد غذایی که در منزل تهیه شده استفاده کنید.
دندانهای شیری در رویش و زیبایی دندانهای دایمی نقش به سزایی دارند، از این رو به فرزند خود بیاموزید حتما پس از هر وعده غذایی دندانهای خود را مسواک کنند.
درصورتی که فرزند شما بیمار شد از فرستادن او به مدرسه خودداری کنید، در ضمن غیبت او را به مدرسه اطلاع داده و پس از بهبود وی را به همراه گواهی پزشک معالج به مدرسه ببرید. در صورت بروز هر گونه مشکل جسمی و روانی برای فرزندتان حتما با مربی بهداشت مدرسه مشورت کنید. بهتر است در دبستان فضای مناسبی برای دانشآموزان کلاس اول فراهم شود تا این دانشآموزان خردسال و جدید به هنگام تفریح از احتمال صدمات به وسیله دیگر دانشآموزان مصون باشند. در هر صورت مربیان و معلمان باید در تمام طول سال تحصیلی از دانشآموزان کلاسهای اول مراقبت بیشتری داشته باشند تا این عزیزان با راحتی کامل بتوانند خود را با محیط آموزشی تطبیق دهند و با دبستان، معلمان و دیگر دانشآموزان انس بگیرند.
وجود دانش آموزان دیر آموز در سیستم تعلیم و تربیت هر کشوری امری اجتناب نا پذیر می باشد .آنچه که دراین میان مهم و قابل تعمق است چگو نگی برخورد و مواجهه با این پدیده می باشد.
دانش آموزان مرزی یا دیر آموز اساسا" به دانش آموزانی اطلاق می گردد که رفتار اجتماعی و تحصیلی آنها پائین تر از معیارهای سنی آنان می باشد . این دانش آموزان با توجه به علل بروز اینعارضه تظاهرات بالینی متفاوتی دارند و این امر باعث شده دیدگاههای متفاوت در مورد آنها بوجود آید .عده ای اصطلاح دیر آموز را به دانش آموزانی محدود کرده که دارای هوش محدود هستند.اما عده ای معتقدند معتقد که دیر آموز ، دانش اموزی است که از هوش متوسط یا خوب بر خوردار است ، اما نوعی نا همخوانی بین پیشرفت تحصیلی و توانایی هوشی او به چشم می خورد .
در جریان این سال ها دانش آموزان شناسایی شده برای تحصیل در دبستان سه مرحله را طی کرده اند:
1- تحصیل در مدارس استثنایی
2- تحصیل در کلاس های خاص در برخی مدارس عادی
3- تحصیل به صورت تلفیق با دانش آموزان عادی در مدارس عادی
یافته های پژوهشی وتجارب عملی در ارزیابی و شناسایی دانش آموزان دیرآموزنشان می دهد این دانش آموزان در دو طیف عمده قرار دارند :
1- دانش آموزانی که به علت محدودیت های محیطی (خانوادگی،فرهنگی،اجتماعی) دچار محدودیت های شناختی گردیده که این محدودیت درنتایج آزمون هوش با رزودرنهایت به عنوان دانش آموزان دیرآموز تشخیص داده می شوند این گروه از دانش آموزان با قرار گرفتن درمحیط مطلوب آموزشی وجبران محدودیت های اولیه می توانند درارزیابی های بعدی به احتمال زیاد در طبقه متوسط قرار بگیرند.
2-دانش آموزانی که علیرغم داشتن امکانات محیطی مطلوب واحیاناً استفاده از امکاناتی چون مهد کودک و طی دوره آمادگی، دیرآموز تشخیص داده می شوند. عملکرد تحصیلی کودک با نتیجه آزمون هوشی همخوانی خواهد داشت.
براین اساس و جهت جلوگیری از برچسب خوردن غلط در فرآیند سنجش و ارزیابی ذهنی این دانش آموزان ارزیابی مجدد مدنظر دست اندر کاران می باشد. به این صورت که دانش آموزانی که در پایه اول ابتدایی به عنوان دانش آموزان دبر آموز شناسایی شده اند در طول سال تحصیلی و با توجه به پیشرفت تحصیلی و سازگاری رفتاری مورد بررسی قرارگرفته و دانش آموزانی که در جریان تحصیل توانمندی های آنان نمایان گردیده است از جرگه دانش آموزان دیر آموز خارج میشوند و آنانی که مشکلات تحصیلی و رفتاریشان در طول سال تحصیلی ادامه داشته مجددا" درپایان آن سال تحصیلی مورد ارزیابی ذهنی قرارگرفته و جایگاه تحصیلی آنان تعیین می شود.
با توجه به موارد مذکور روشن می گردد هدف اصلی شناسایی این دانش آموزان جدا سازی و برچسب زدن نبوده بلکه شناسایی و شناخت مشکلات تحصیلی و رفتاری آنان می باشد چرا که با این شناخت دست اندرکاران تعلیم وتربیت خواهند توانست به برنامه ریزی به موقع و ارایه خدمات آموزشی و مشاوره ای و همچنین آموزش معلمان و اولیاء در پیشرفت تحصیلی آنان گام بردارند.
از آنجا که در حال حاضر وجود و حضور تعداد قابل توجهی از این دانش آموزان در اکثریت کلاس های اول، دوم و سوم ابتدایی بدیهی می باشد لذا شناخت و آگاهی از ویژگی های این دانش آموزان، به دست اندکاران تعلیم و تربیت این قبیل دانشآموزان این امکان را خواهد داد تا بتوانند در برنامه ریزی آموزشی و تربیتی به طور اصولی و منطقی عمل نمایند.
برخی از ویژگی های این كودكان عبارتند از:
1- مهارت های حرکتی درشت و ظریف : این دانش آموزان عموماً از نظر مهارتهای حرکتی درشت مثل ایستاندن ، نشستن ، راه رفتن، خم شدن و غیره تفاوت معنا داری با همسالان خود ندارند، اما از نظر مهارت های ظریف حرکتی مثل هماهنگی چشم و دست، دویدن موزون، لی لی رفتن وحرکت روی خط راست و مهارت های ظریف دست همانند ترسیم خطوط، تعقیب چشمی با مشکل مواجه هستند.
همچنین این دانش آموزان دچار یک نوع کم مهارتی و به اصطلاح دست و پا چلفتگی در مهارت هایی مانند لباس پوشیدن، کفش به پا کردن، نوشتن دیکته، غذا خوردن ،خروج سریع از کلاس وغیره.
2_ نقایص و مشکلات ادراکی: این دانش اموزان به لحاظ ضعف عمومی کنش های هوشی و نظام عصبی حاکم بر رشد و تحول حواس علیرغم داشتن حواس کاملا" سالم در تشخیص ظرافت هایی که عمدتا" بر توانمندی های شناختی استوار است، کنش های کندی دارند.
3_ ضعف در یادگیری ضمنی: بسیاری از آموخته های بشری حاصل یادگیری ضمنی و غیر مستقیم می باشد. ولی این دانش آموزان به علت ضعف محسوس در یادگیری ضمنی بایستی با قرار دادن عناصر و محرک های آموزشی در حوزهی مستقیم حواس تحت تعلیم و تربیت قرار گیرند.
4- ضعف در مهارت های کلامی: این دانش آموزان عموما" در مهارت های کلامی با ضعف یا کندی مواجه هستند و در مقایسه با سایر همسالان نمی توانند با صراحت و سلامت مورد انتظار مکنونات درونی خود را بیان نموده و تشریح نمایند لذا همواره بیش از دیگران نیازمند صبر و حوصله و چهره متبسم و محبت آمیز مربیان و معلمان هستند.
5- محدودیت در تفکر و حافظه: این دانش آموزان دیرتر از همسالان خویش از مرحله تفکر عینی به تفکر انتزاعی قدم می گذارند و همچنین آنان عموما" از نظر حفظ و به خاطر سپردن دریافت های سمعی و بصری با محدودیت مواجه هستند بنابر این در تنظیم مواد آموزشی و تدریس برای این قبیل دانش اموزان باید تا حد ممکن از مواد و مفاهیم عینی تر و کاربردی تر استفاده نمود.
6- محدودیت در انتقال یادگیری: این دانش آموزان به علت ضعف در تشخیص و تعمیم موقعیت های مطلوب و توجه به ظاهر و شباهتها و همچنین ضعف در حافظه در جهت انتقال یادگیری با مشکل جدی مواجه هستند. بنابر این برای انتقال آموخته های قبلی به موقعیت تازه یادگیری نیازمند حمایت و راهنمایی اولیای .و مربیان می باشند.
7- اعتماد به نفس پایین: این دانش آموزان به علت شکست های متعدد در مهارت های فردی و اجتماعی عموما" از کاهش اعتماد به نفس و خود ارزشمندی رنج می برند. بنابر این برنامه آموزشی این قبیل دانش آموزان باید به گونه ای طراحی شود تا ضمن تحلیل تکلیف، آموزش و ارزیابی کاملا" منطبق با توانایی های موجود آنان باشد.
8- پایین بودن آستانه تحمل حضور در کلاس درس: این دانش آموزان به علت هیجان پذیری بالا همواره بازی و سرگرمی های دیگررا برحضور در کلاس ترجیح می دهند. بنابراین باید با درنظرگرفتن سطح خستگی پذیری کودک واجتناب از روش های سخنرانی واستفاده از روشهای فعال یاد دهی و یادگیری و بازیهای آموزشی و غیره به نحو احسن استفاده نمود .
9- پدیده دیر آموزی و فراموشی سریع: از خصوصیات بارز این دانش آموزان دیر آموختن و فراموش کردن سریع آموخته هاست. بنابر این در آموزش این قبیل دانش آموزان باید ضمن تکرار و باز آموزی مکرر فعالیت های خارج از کلاس نیز با فعالیت های کلاسی ارتباط داشته باشد.
10- وجود اختلالات رفتاری: عده زیادی از این دانش آموزان به علت مشکلات شناختی و عاطفی مبتلا به اختلالات رفتاری ازقبیل پرخاشگری، بیش فعالی، افسردگی اضطراب جدایی از مادر و غیره هستند. که بایستی در این مورد ضمن اهمیت دادن به امر مشاوره و آموزش خانواده جهت همسو و همگام کردن والدین با فعالیت های تربیتی آموزشگاه از شیوه های متعدد اصلاح و تغییر رفتار استفاده نمود.
دانش آموزان دیر آموز و رویکردهای جدید نظام آموزش و پرورش
از برنامه ها مهم در این زمینه توجه به اصول یاد دهی و یادگیری درسیستم آموزش و پرورش کشور می باشد، که دراین گذر ضمن تغییرات در محتوای کتب درسی شیوه های آموزش نیز دچار تحول اساسی شده است در شیوه جدید ضمن استفاده از روش های مناسب یاددهی، استفاده از وسایل سمعی و بصری دانشآموزان نیز در آموزش به صورت فعالانه شرکت می کنند و این موضوع می تواند در یادگیری بهتر و موفقیت تحصیلی این دانش آموزان موثر واقع شود.
رویکرد جدید دیگر نظام آموزشی کشور در این راستا ارزشیابی توصیفی دانش آموزان می باشد. از آنجایی که بهبود یادگیری، ایجاد نگرش مطلوب نسبت به مدرسه، افزایش مشارکت در یادگیری، رشد مهارت خود اصلاحی وخود تنظیمی وافزایش اعتماد و عزت نفس دانش آموزان از اهداف اصلی و عمده این روش میباشد لذا به کار گیری آن نقش مهمی در سازگاری دانش آموزان دیر آموز با برنامه های آموزشی ایفاء نموده و درموفقیت تحصیلی این دانش آموزان موثر واقع شود.
*اصول كلی آموزشی دانشآموزان دیرآموز:
1.توجه به پیشنیازها ، بعنوان مثال پیشنیاز درس تقسیم در ریاضی جمع كردن و تفریق و ضرب كردن است.
2.توجه به تفاوت های فردی دانشآموزان
3.عدم مقایسه دانشآموزان با یكدیگر
4.مقایسه دانشآموز دیرآموز با خودش
5.اهمیت دادن به تلاش دانشآموز دیرآموز به جای نمرة كلاسی یا امتحانی
6.اجتناب از بوجودآمدن موقعیتهایی كه دانشآموز دیرآموز تجربه شكست داشته باشد.
7.موفقیت دانشآموز دیرآموز به هر میزان بایستی مورد تشویق قرارگیرد.
8.قبل از ارایه محتوای آموزشی باید از آمادگی و توانایی دانشآموز دیرآموز اطمینان داشته باشیم .
9.با بوجودآوردن امكان تكرار و تمرین یادگیری را پایدار و كامل كنیم
10. در یك زمان چند مفهوم تازه را آموزش ندهیم .
*راه های مقابله با مشكل كمبود رفتارهای ورودی شناختی دانشآموزان دیرآموز (منظور از رفتارهای ورودی شناختی ، یادگیری های قبلی دانشآموز است كه برای یادگیری تازه ضرورت دارند)
1-بهترین راه برای رفع مشكل آموزش فردی و اجرای شیوههای آموزشی ترمیمی و جبران كمبودهای یادگیری آنان است.
2-پیش از شروع به آموزش درس تازه، رفتارهای ورودی شناختی در كلاس را به طور جمعی مرور كرد تا امكان استفاده یادگیرندگان از این رفتارها افزایش یابد .
3 -تكلیف یادگیری را به شكلهای مختلف تغییر دهیم آنگونه كه پیشنیازهای متفاوتی را ایجاب كند ( مثال میتوان سطح دشواری مطالب را كاهش داد یا دستورالعملهای تكالیف یادگیری را به عوض مطالب نوشتنی به صورت شفاهی عرضه كرد یا از تصاویر، نمودارها یا روشهای غیركلامی دیگر در آموزش استفاده كرد.
*راهبردهای آموزشی برای معلمان دانشآموز دیرآموز :
با توجه به محدودیتهایی كه دانشآموزان دیرآموز در یادگیری از خود نشان میدهند منطقی است كه باید متناسب با نیازهای آموزشی آنها و برای برطرف كردن موانع تحصیلی تدابیری را اتخاذ كرده و اجرا كنیم.
1.عقد قرارداد: با عقد یك قرارداد شفاهی یا مكتوب بین معلم و دانشآموز میتوان تكالیف خاصی را كه دانشآموز موظف به انجام آنهاست را مطرح كرد یا رفتار خاصی مثل آرام نشستن در نیمكت به مدت 20 دقیقه در صورت پیروی میتوان تشویقی را درنظرگرفت. (تشویقها به علایق فرد نزدیكتر باشند بهتر است) از فواید چنین راهبردی این است كه مسئولیت دانشآموز كاملآ مشخص شده و او متوجه میشود كه دقیقآ چه چیزی از او انتظار میرود.
2.داشتن حق انتخاب: معلم میتواند برای انجام یك تكلیف خاص دو انتخاب را ارائه دهد تا دانشآموز یكی از آنها را انتخاب كند. مثلآ برای انجام تكلیف ریاضی معلم دو پلیكپی را كه هر دو با یك هدف تنظیم شدهاند را در اختیار دانشآموز قراردهد تا یكی را انتخاب كند.
چنین رویهای باعث بالارفتن احساس مسئولیت در دانشآموزان میشود بهتر آن است كه انتخابها باز نباشد یعنی از 2 یا 3 مورد فراتر نباشد بدلیل اینكه میتواند باعث ایجاد اضطراب و تنش در فرد شود.
3.تصمیم گیری در مورد برنامه درسی: به دانشآموزان فرصت داده میشود (البته با محدودیت) تا نظرات و پیشنهادات خود را در مورد فعالیت های مربوط به برنامه درسی روزانه ارایه دهند.
4.كوتاه كردن تكالیف: در این راهبرد ، تكلیف موردنظر به چند بخش كوتاه تر تقسیم شده و به جای اینكه یك تكلیف تمامآ به دانشآموز ارایه شود، آنرا به چند قسمت كوتاهتر تقسیم كرده و هر بار از دانشآموز خواست تا یك بخش از آن را تكمیل كند. مثل حفظ كردن شعر به این صورت كه هر روز 2 بیت را حفظ كند. ارائه حجم زیاد تكلیف در یك زمان میتواند اثر منفی بگذارد، زیرا دانشآموز احساس تهدید كرده و نسبت به تواناییهای خود احساس عدم اطمینان میكند. تكلیف كوتاه میتواند حواس پرتی، خستگی و رفتارهای نامناسب را به حداقل برساند.
5.اصلاحاتی در ارایه مفاهیم انتزاعی: در چنین راهبردی میتوان مفاهیم انتزاعی را بر اساس توضیحات، نمایشها و مثالهای عینی ارایه داد. در چنین كاری استفاده از تجربیات ملموس دانشآموز نقش مهمی در دریافت راحتتر مفاهیم انتزاعی دارد. برای مثال وقتی واژة تفریق در ریاضی مطرح می شود ابتدا لازم است تا دانشآموز به مفهومی عینی از این واژه دست یابد سپس در قالب تجربیات روزمره آشنا شود ودرنهایت این مفهوم را برای اطلاق به عملیات خاض در ریاضی به كار برد.
6.ساده سازی سطح مواد خواندنی: معلم میتواند سطح پیچیدگی واژگان یا مفاهیم به كار رفته در متنهای نوشته شده را كاهش دهد تا دانشآموز تلفیقی نیز بتواند تكلیف خواندن را متناسب با تواناییهایش انجام دهد. برای مثال معلم میتواند بر روی كلمهای كه برای دانشآموز دشوار است خط بكشد و بالای آن كلمهای كه برای دانشآموز مناسبتر و آسانتر است بنویسد.
7.تدریس خصوصی توسط همسالان: در این راهبرد دانشآموزانی كه تواناییهای بالاتری در انجام تكالیفشان دارند به دیگران كمك میكنند تا تكالیف مدرسه و یا سایر مسئولیتها را انجام دهند.
در استفاده از همسالان در آموزش باید به نكات زیر توجه داشت :
آموزشیار و آموزش بین تعارضی با هم نداشته و در صورت دچار شدن به تعارض آموزشیار یا آموزشبین تغییر كند.
آموزشیار و آموزشبینی كه خوب كار میكنند را مورد تشویق قرار دهید.
به هیچ وجه سرپرستی و نظارت معلم در روند فعالیت قطع نگردد تا مطمئن شود روش صحیح و روند مطلوب است.
قبل از شروع كار آموزشیاران را آماده كنید و در صورت لزوم نكات مورد نیاز جهت چگونگی احرای آموزش – نوع ارتباط با آموزش بین را به آنان متذكر شوید.
قبل از هر فعالیت میزان انتظاری را كه از فعالیت گروه دونفره دارید به آن ها بگویید.
8. كمك به پاسخ دادن: استفاده از این راهبرد باعث بالارفتن احتمال ارایه پاسخهای صحیح میشود. زیرا به طور كلی در ارایه یك پاسخ یا انجام یك كار، فرد میتواند از این راهنماییها و كمكها در جهت رسیدن به پاسخ صحیح بهره بگیرد كه پاسخ موردنظر را تا حدی در ذهن خود دارد و یا اینكه قبلآ آن را میدانسته ولی در حال حاضر فراموش كرده است. با انجام این كار شكست و ناكامی در فرد كاهش یافته و احساس موفقیت و انگیزه برای تلاش بیشتر در فرد ترغیب میشود. یكی از راهها جهت اجرای این راهبرد عبارتست از متمركز كردن توجه دانشآموز بر روی شباهتها و تفاوت ها. برای مثال جهت تثبیت طرز نوشتن كلمات خواهر-خواب میتوان توجه كودك را به مشابهت بین دو جزء خوا در دو
كلمه جلب كرد. این روش در تكالیف شفاهی نیز به كار میرود.
9.یادگیری همكارانه: طبق نظر محققین، یادگیری همكارانه عبارتست از استفاده آموزشی از گروههای كوچك تا بدین ترتیب دانشآموزان با یكدیگر كار كرده و یادگیری خود و دیگری را به حداكثر برسانند. یكی از مناسبترین روشهای مۆثر آموزشی جهت دانشآموزان دیرآموز یادگیری در گروه است. چرا كه در رقابت فردی با سایر همكلاسان بدلیل محدودیتهای شناختی توفیق چندانی ندارند. اگر میزان موفقیت تحصیلی بعنوان ملاك شایستگی فردی در یك رقابت نابرابر مقایسهای مطرح شود این دانشآموز دیرآموز است كه بازنده خواهد شد.
برای اجرای چنین راهبردی لازمست كه گروهبندی با توجه به تعداد دانشآموزان یك كلاس و بر اساس توانمندی آنان صورت گیرد. برای شروع بهتر است اعضای گروه در حداقل باشند. تعداد اعضای گروه 4 تا 6 نفر توصیه میشود كه در هر گروه تنها یک دانشآموز دیرآموز وجود داشته باشد در كنار دانشآموز بالاتر از متوسط و متوسط. بهتر است معلم در طول فعالیت گروه ها نظارت كافی بر فعالیت گروهی داشته باشد و هر جا لازم شد به سوالات احتمالی آنها پاسخ دهد. قبل از شروع به كار گروه ها معلم بایستی دقیقآ اهداف موردنظر را مشخص و انتظار خویش را از كار گروه روشن نماید. قبل از شروع به كار، گروه ها بایستی دانشآموزان در مورد نحوه ی كار گروهی یعنی وظایف متقابل افراد گروه ، مشاركت داشتن همگانی در گروه و كمك كردن و كمك گرفتن و یكدیگر را تحمل كردن و ... كاملآ توجیه گردند. همچنین از واگذاری تكالیف مشكل به گروه بایستی پرهیز كرد.
پیشنهادات به خانوادهی دانشآموز دیرآموز:
1. خانوادههای دانشآموز دیرآموز را اطلاعرسانی كنیم تا به شناخت بیشتری در مورد شرایط فرزندشان و كمك به ایشان برسند.
2. الزامآ با دانشآموز دیرآموز در منزل به صورت جبرانی كار شود .
3. كار با دانشآموز دیرآموز بایستی استمرار داشته باشد و منحصر به زمان خاصی نباشد.
4. دانشآموز علیرغم شكستهایش در امور تحصیلی در خانواده نباید مورد تحقیر و بیاحترامی قرار گیرد.
5. كودك علاوه بر مهارت های آموزشی به كسب مهارت های اجتماعی نیازمند است.
6. خانواده به صورت حضوری یا مكاتبهای با معلم مدرسه در ارتباط مستمر باشد.
انسان تقريبا همه چيز را ياد مي گيرد ولي اين كار با توجه به تفاوت هاي فردي صورت مي گيرد.در جامعه ي كنوني ما اين واقعيت تلخ وجود دارد كه چه بسا بي سوادان سالمند امروز كه كودكان بي عيب و نقص ساليان پيش بود ه اند.و تنها به دليل يك اختلال جزئي و يا دير آموزي از مدرسه بيرون رانده شده اند.يا از آن فرار كرد ه اند و از ادامه تحصيل منصرف گشته اند.
دانش آموزان دیر آموز جزء عقب ماندگان ذهنی طبقه بندی نمی شوند.هوشبهر آن ها بین 71تا 84 است. این افراد کمی کند ذهن و دیر انتقالند و از عهده ی فهم و ادراک وبیان مفاهیم عالی پیچیده برنمی آیند. تمرکز کافی ورغبت به کارهای فکری و ابتکاری ندارند. قادر به طرح نقشه،برنامه ریزی برای خود و دیگران نیستند ولی ممکن است با تمرین وممارست در کارهای عملی و حرفه ای موفق شوند و بتوانند سازگاری شغلی واجتماعی داشته باشند.اکثر این افراد در خانواده و جامعه کوچک به طور تقریبا عادی زندگی میکنند وجز درمواردی که انتقاد،استدلال و بیان لازم است تفاوت محسوسی با دیگران نشان نمی دهند.این افراد اگر دچار آشفتگیهای عاطفی نشوند اکثرا مطیع،فرمانبر، آرام وسازگارند و در کنار همسری عاقل و مطلع یا همکارانی دلسوز و شکیبا می توانند خود و اطرافیان را از آرامش بهره مند سازند.اشتغالات فنی و حرفه ای و ورزشی در پرورش و رشد شخصیت این افراد موثر است و این افرا علاقه ی بیشتری به آن ها نشان می دهند.این افراد احتیاجی به مدارس اختصاصی ندارند و می توانند با افراد عادی در مدارس عادی تحصیل کنند اگر چه پیشرفت آن ها به کندی انجام می گیرد.
با توجه به میزان شیوع این گروه از دانش آموزان، حدود یک و نیم تا دو میلیون دانش آموز دیر آموز در مدارس عادی در حال تحصیل می باشند.اما متاسفانه اطلاعات کمی در این زمینه در اختیار معلمان عادی مخصوصا معلمان ابتدایی قرار دارد و اکثر معلمان درباره ویژگیهای عاطفی ،تواناییها و ضعف های تحصیلی این دانش آموزان اطلاعی ندارند وهر کس با توجه به نظر خود ، نه ویژگیهای این دانش آموزان با آنها رفتار می کند ودر بعضی مواقع دانش آموز فقط حضور فیزیکی در کلاس دارد و نه تنها آموزشی را که لازم دارد در کلاس می بیند، بلکه اعتماد به نفس دانش آموز نیز از بین می رود. لذا در این مقاله سعی شده است به طور خلاصه اطلاعاتی در زمینه تواناییها ، ضعف ها ونحوه آموزش به این دانش آموزان داده شود.امید است مورد توجه معلمین دلسوز این دانش آموزان قرار گیرد.
تعریف کودکان دیر آموز:
کودکانی را ديرآموز ميخوانيم که از نظر هوشي در محدوده هوشبهر بين71 تا84 قرار گرفته اند يعني يک تا دو انحراف استاندارد پايينتر از ميانگين سني خودشان قرار گرفته اند و داراي عملکرد طبيعي ضعيف هستند.
اين کودکان تنها در حيطه مهارتهاي تحصيلي داراي عملکردي محدودتر و ضعيفتر نسبت به همسالان خود هستند و در ساير رفتارهاي انطباقي و سازشي فاقد هرگونه نقص قابل ملاحظه اي مي باشند و مثل همسالان خود داراي تفاوتهاي فردي در حيطه هاي مختلف رفتاري اند.
میزان شیوع:
براساس استاندارد جهانی 6/13از کودکان در گروه دیر آموزان قرار داشته یا به عبارتی با داشتن بهره هوشی 71 تا84 در آزمون وکسلر2-1 انحراف معیار پائین تر از میانگین در منحنی توزیع طبیعی هوش می باشند.
شناسایی این دانش آموزان:
یافته های پژوهشی وتجارب عملی در ارزیابی و شناسایی دانش آموزان دیرآموزنشان می دهد این دانش آموزان در دو طیف عمده قرار دارند :
1- دانش آموزانی که به علت محدودیت های محیطی (خانوادگی،فرهنگی،اجتماعی) دچارمحدودیتهای شناختی گردیده که این محدودیت درنتایج آزمون هوش با رز و درنهایت به عنوان دانش آموزان دیرآموزتشخیص داده می شوند این گروه از دانش آموزان با قرار گرفتن درمحیط مطلوب آموزشی وجبران محدودیت های اولیه می توانند درارزیابیهای بعدی به احتمال زیاد در طبقه متوسط قراربگیرند
2-دانش آموزانی که علیرغم داشتن امکانات محیطی مطلوب واحیاناً استفاده از امکاناتی چون مهد کودک و طی دوره آمادگی، دیرآموز تشخیص داده می شوند.عملکرد تحصیلی کودک با نتیجه آزمون هوشی همخوانی خواهد داشت.
براین اساس و جهت جلوگیری از برچسب خوردن غلط در فرآیند سنجش و ارزیابی ذهنی این دانش آموزان ارزیابی مجدد مد نظردست اندر کاران می باشد . به این صورت که دانش آموزانی که در پایه اول ابتدایی به عنوان دانش آموزان دبر آموز شناسایی شده اند در طول سال تحصیلی و با توجه به پیشرفت تحصیلی وسازگاری رفتاری مورد بررسی قرارگرفته ودانش آموزانی که در جریان تحصیل توانمندیهای آنان نمایان گردیده است از جرگه دانش آموز ان دیر آموز خارج میشوند و آنانی که مشکلات تحصیلی و رفتاریشان در طول سال تحصیلی ادامه داشته مجددا" درپایان آن سال تحصیلی مورد ارزیابی ذهنی قرارگرفته و جایگاه تحصیلی آنان تعیین می شود. باتوجه به موارد مذکور روشن می گردد هدف اصلی شناسایی این دانش آموزان جدا سازی و برچسب زدن نبوده بلکه شناسایی و شناخت مشکلات تحصیلی و رفتاری آنان می باشد چرا که با این شناخت دست اندرکاران تعلیم وتربیت خواهند توانست به برنامه ریزی به موقع وارائه خدمات آموزشی و مشاوره ای و همچنین آموزش معلمان و اولیاء در پیشرفت تحصیلی آنان گام بردارند. ازآنجا که در حال حاضر وجود و حضور تعداد قابل توجهی از این دانش آموزان در اکثریت کلاسهای اول ، دوم و سوم ابتدایی بدیهی می باشد لذا شناخت و آگاهی از ویژگیهای این دانش آموزان، به دست اندکاران تعلیم و تربیت این قبیل دانشآموزان این امکان را خواهد داد تا بتوانند در برنامه ریزی آموزشی و تربیتی به طور اصولی و منطقی عمل نمایند.
ویژگی های عمومی دانش آموزان دیرآموز:
1- مهارتهای حرکتی درشت و ظریف : این دانش آموزان عموماً از نظر مهارتهای حرکتی درشت مثل ایستاندن ، نشستن ، راه رفتن ، خم شدن و غیره تفاوت معنا داری با همسالان خود ندارند ، اما از نظر مهارتهای ظریف حرکتی مثل هماهنگی چشم و دست ، دویدن موزون ، لی لی رفتن وحرکت روی خط راست و مهارتهای ظریف دست همانند ترسیم خطوط ،تعقیب چشمی با مشکل مواجه هستند. همچنین این دانش آموزان دچار یک نوع کم مهارتی و به اصطلاح دست و پا چلفتگی در مهارتهایی مانند لباس پوشیدن ، کفش به پا کردن ، نوشتن دیکته ، غذا خوردن ،خروج سریع از کلاس وغیره .
2_ نقایص و مشکلات ادراکی: این دانش اموزان به لحاظ ضعف عمومی کنشهای هوشی و نظام عصبی حاکم بر رشد و تحول حواس علیرغم داشتن حواس کاملا" سالم در تشخیص ظرافتهایی که عمدتا" بر توانمندیهای شناختی استوار است ، کنشهای کندی دارند.
3_ ضعف در یادگیری ضمنی : بسیاری از آموخته های بشری حاصل یادگیری ضمنی و غیر مستقیم می باشد . ولی این دانش آموزان به علت ضعف محسوس در یادگیری ضمنی بایستی با قرار دادن عناصر و محرکهای آموزشی در حوزهی مستقیم حواس تحت تعلیم و تربیت قرار گیرند.
4- ضعف در مهارتهای کلامی :این دانش آموزان عموما" در مهارتهای کلامی با ضعف یا کندی مواجه هستند و در مقایسه با سایر همسالان نمی توانند با صراحت و سلامت مورد انتظار مکنونات درونی خود را بیان نموده و تشریح نمایند لذا همواره بیش از دیگران نیازمند صبر و حوصله و چهره متبسم و محبت آمیز مربیان و معلمان هستند.
5- محدودیت در تفکر و حافظه :این دانش آموزان دیرتر از همسالان خویش از مرحله تفکر عینی به تفکر انتزاعی قدم می گذارند و همچنین آنان عموما" از نظر حفظ و به خاطر سپردن دریافتهای سمعی و بصری با محدودیت مواجه هستند بنابر این در تنظیم مواد آموزشی و تدریس برای این قبیل دانش اموزان باید تا حد ممکن از مواد و مفاهیم عینی تر و کاربردی تر استفاده نمود.
6- محدودیت در انتقال یادگیری :این دانش آموزان به علت ضعف در تشخیص و تعمیم موقعیتهای مطلوب و توجه به ظاهر و شباهتها و همچنین ضعف در حافظه در جهت انتقال یادگیری با مشکل جدی مواجه هستند . بنابراین برای انتقال آموخته های قبلی به موقعیت تازه یادگیری نیازمند حمایت و راهنمایی اولیاء .و مربیان می باشند.
7- اعتماد به نفس پائین :این دانش آموزان به علت شکستهای متعدد در مهارتهای فردی و اجتماعی عموما" از کاهش اعتماد به نفس و خود ارزشمندی رنج می برند. بنابر این برنامه آموزشی این قبیل دانش آموزان باید به گونه ای طراحی شود تا ضمن تحلیل تکلیف ، آموزش و ارزیابی کاملا" منطبق با تواناییهای موجود آنان باشد.
8- پائین بودن آستانه تحمل حضور در کلاس درس: این دانش آموزان به علت هیجان پذیری بالا همواره بازی و سرگرمیهای دیگررا برحضور در کلاس ترجیح می دهند. بنابراین باید با درنظرگرفتن سطح خستگی پذیری کودک واجتناب ازروشهای سخنرانی واستفاده از روشهای فعال یاد دهی و یادگیری و بازیهای آموزشی و غیره به نحو احسن استفاده نمود .
9- پدیده دیر آموزی و فراموشی سریع : از خصوصیات بارز این دانش آموزان دیر اموختن و فراموش کردن سریع آموخته هاست . بنابر این در آموزش این قبیل دانش آموزان باید ضمن تکرار و باز آموزی مکرر فعالیتهای خارج از کلاس نیز با فعالیتهای کلاسی ارتباط داشته باشد.
10- وجود اختلالات رفتاری : عده زیادی از این دانش آموزان به علت مشکلات شناختی وعاطفی مبتلا به اختلالات رفتاری ازقبیل پرخاشگری ، بیش فعالی ، افسردگی اضطراب جدایی از مادر و غیره هستند . که بایستی در این مورد ضمن اهمیت دادن به امر مشاوره و آموزش خانواده جهت همسو و همگام کردن والدین با فعالیتهای تربیتی آموزشگاه از شیوه های متعدد اصلاح و تغییر رفتار استفاده نمود.
توجه: لطفا ابتدا شرایط تدریس در موسسه مدرس خوب را مطالعه فرمائید در صورت قبول شرایط رزومه خود را به شماره 09190220119در واتس اپ ارسال نمایید، همکاران ما در اسرع وقت با شما تماس می گیرند.
شرایط تدریس اساتید در موسسه آموزشیمدرس خوب:
* شرایط عمومی تدریس اساتید در موسسه آموزشیمدرس خوب
متعهد به ضوابط موسسه آموزشیمدرس خوب به شرط زیر:
رعایت وقت قانونی برای هر جلسه تدریس که ۱۰۰ دقیقه مفید می باشد. تذکر: مدیریت حق دارد در پایان هر جلسه با شاگرد تماس گرفته و میزان رضایت شاگرد را در کارنامه استاد لحاظ نماید. *پرداخت حق کمیسیون که توسط مدیریت موسسه تعیین می گردد. *اعلام انصراف فوری به مدیریت در صورتی که به هر دلیلی دیگر قصد تدریس وجود ندارد. پاسخگویی سریع و آنی به تماس های مدیریت. عدم انعقاد قرارداد با شاگردان موسسه مدرس خوب بدون اطلاع مدیریت.
*شرایط اختصاصی تدریس اساتید در موسسه آموزشیمدرس خوب
الف) دارا بودن مدرک لیسانس، فوق لیسانس یا دکتری از دانشگاههای معتبر مرتبط به آموزش ابتدایی ب)سابقه کار مرتبط پ) دارا بودن فن بیان و توانایی در انتقال مطالب
ت) آشنایی با شیوه های نوین تدریس
تذکر: دانش آموختگان ممتاز و دارای سابقه تدریس بیشتر، در اولویت قرار دارند.